بیش از 100 روز از ارسال نامه امام خامنه ای به جوانان اروپا و امریکای شمالی می گذرد؛ بد نیست فعالیت های گذشته ای که انجام گرفته را مرور کنیم و همچنین، نگاهی دقیقتر به آینده داشته باشیم!

در این مطلب، برخی نکات برای افرادی که در جنبش نشر نامه فعالیت داشته و دارند، برای تأثیرگذاری بیش تر و هدفمندتر و شاید تا حدی هم، اصلاح و همگرایی نگاه ها ذکر خواهد شد ان شاءالله

پیش از شروع، باید اشاره کنم به این نکته که شاید متن حاضر، قدری طولانی باشد، اما به نظرم گفتن این مطالب، در این موقع، آنقدر اهمیت دارد که بخش کوتاهی از زمان مان را به خواندن این متن اختصاص بدهیم؛ چرا که نگاه به آینده، نیازمند تأملی در مسیر پیش رو است و صرف سرعت عمل در حرکت، تضمین کننده ی رسیدن ما به مقصد مطلوب نخواهد بود.

letter4u-the-big-pazzle

آ- آنچه گذشت...

چه کسانی چه کارهایی کردند؟

در این 100 و چند روزی که از انتشار نامه ی رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی می گذرد، افت و خیزهایی را در جنبش نشر نامه شاهد بودیم:

چنانکه باسابقه ها و قدیمی تر های این نوع فعالیت (فعالیت های جبهه ای) پیش بینی می کردند، انتشار نامه، و روزهای ابتدایی بعد از آن، بیشتر شبیه بود به یک جهش و یا انفجار! به این معنی که روزهای ابتدایی نشر نامه توسط رهبر معظم انقلاب، تعداد قابل توجهی از کسانی که خود را امت امام خامنه ای می دانستند، شروع کردند به انتشار حداکثری نامه در حد توان فردی شان!

در این مرحله، شاهد موج فعالیت هایی بودیم که حتی باعث شد برخی ضدانقلاب ها را هم مجبور به موضع گیری در مورد جنبش نشر نامه و حرکت گسترده ای که توسط "سربازان" رهبر ایران انجام شده بود بکند.

- تولید پوستر، ویدئو، ترجمه، نرم افزار موبایل و... با محوریت محتوای نامه و انتشار در شبکه های اجتماعی

- انتشار در صفحه اینستاگرام، پست های فیسبوکی، پلاس و... بخشی از فعالیت های فضای مجازی بود که نمود آن در صفحه افراد حاضر در این مرحله از جنبش نشر نامه، دیده شد.

- همچنین برخی جلسات در جمع های دانشگاهی هم برگزار شد که در آن ها، مواردی همچون بررسی ابعاد نامه، گزارش از بازخوردهای نامه در سطح بین الملل، و جایگاه استراتژیک نامه رهبری در وضعیت دنیای امروز و... ذکر گردید.

- علاوه بر اینها، از طریق این بلاگ و ارتباطاتی که با برخی فعالینی که سرگروه تیم های فعالیتی بودند(چه آنها که به واسطه نامه تبدیل به گروه شده بودند و چه آن ها که در تشکل های مختلف فعالیت داشتند) برقرار شد، جلساتی برای اجرای فعالیت های تیمی منسجم هم برگزار شد.

- گزارش هایی که شما به دست ما رساندید، نشان می داد که یک سری فعالیت های ترویجی هم در مساجد، حوزه های علمیه، دانشگاه ها و... در جهت معرفی جنبش نشر نامه و دعوت عمومی به حضور در این جنبش انجام شده است.

- و در نهایت باید درباره ی عده ای بگویم که در سایتها و شبکه اجتماعی های مختلف، سایت های دانشگاه ها و... سعی کردند با مخاطبین غربی ارتباط مستقیم برقرار کنند و درباره اسلام و قرآن و این قبیل موضوعات با آنها حرف بزنند.

قبل از ادامه، لازم است به طور جدی به سهم خودم و بقدر یک عضو از این جنبش مبارک، از همه فعالین و دغدغه مندان این جنبش تشکر کنم؛ نه صرفاً بابت این مسئله که فعالیتی کرده اند؛ بلکه به این دلیل که این فعالیت و این جنبش، ویژگی هایی دارد که هر کسی پا به میدانش نگذاشته و بلکه آنها که وارد این جنبش شده اند هم گاهی در میانه راه به دلایل مختلفی مسیرشان را جدا کرده اند؛ و کسانی که این محور و این خط فعالیت را انتخاب کرده اند، افق دوری را می بینند که باعث می شود تحقق بسیاری از وعده های الهی و تغییرات عالم را در این مسئله ببینند و پای آن بایستند ان شاءالله.

چه نوع محتواهایی منتشر شد؟

اما از نظر نوع محتواهایی که در این مدت طی فعالیت های بالا، منتشر شد، دسته بندی زیر قابل ارائه است:

- نشر اصل نامه: متن نامه رهبر معظم انقلاب در قالب های مختلف نوشته، پوستر و ویدئو

- نشر محتوای ترویجی جنبش نشر نامه: نصب بنر لینک به بلاگ جنبش نشر، نشر پوستر و تیزرهای معرفی جنبش نشر نامه

- نشر مصادیق ذکر شده در نامه: پوسترها و مستندهایی در موضوعاتی مثل حقوق بشر، تبعیض نژادی سیاه پوستان، مراجعه مستقیم به قرآن و...

- نشر آیات قرآن: انتشار پوسترهای حاوی متن قرآن، خودعکس های دست نوشته ی آیات و ویدئوهای مربوطه

ب) ارزیابی اولیه از کارهای پیشین

چنانکه در بالا ذکر شد، فعالیتهایی در این مدت انجام گرفت و همانطور که بالاتر ذکر شد، این فعشالیت ها در نقطه ی انفجاری کار قرار داشتند؛ به این معنی که هر چه از زمان آغاز به کار نشر نامه فاصله میگیریم، ریزش هایی در بدنه ی فعالین مشاهده می شود؛ و البته رویش هایی هم به همین ترتیب رخ داده است(چنانکه طی ارتباطاتی، نویسنده ی این متن از آن ها مطلع شده است)

البته قضاوت دقیق در مورد نسبت این ریزش ها و رویش ها شاید آنقدر ها هم آسان نباشد، اما آنچه به نظر می رسد و تا حدی دور از انتظار هم نیست، ریزش ها بیش از رویش ها بودند؛ به چندین دلیل این "دور از انتظار نیست" را نوشته ام:

1- توجه و اهتمام ناگهانی به بیانات و منویات رهبر معظم انقلاب و بعد از مدتی، رها کردن و سرد شدن نسبت به آن، مطلب تازه ای نیست؛ چنانکه در موضوع کرسی های آزاداندیشی هم این مسئله خودش را نشان داد؛ تا جایی که امام ما با گله و بلکه تشر خطاب به دانشجویان فرمود: "آن کرسی‌های آزاداندیشی را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگوئید"(1)

گویی این مسئله ی ناپسند برای مان عادتی شده؛ در ماجراهای مختلف، این مسئله اتفاق افتاده است؛ سطحی شده ایم و زودگذر! گویی حوادث کشور ما را با خودش می برد و به جای اینکه ما گفتمان غالب را تعیین کنیم، این فضای سیاسی و اجتماعی کشور است که همچون بندی به گردن ما است و ما را به دنبال خودش می کشاند؛ این است که می بینیم یک روز که خبر نشر نامه رهبر انقلاب در خبرگزاری ها است، حول نامه می رویم و روز دیگر که خبرگزاری ها مطلب دیگری را تیتر یک شان کنند، گویی تیتر یک تکلیف ما را هم تعیین کرده اند!

2- جنس این کار، تا حدود زیادی این مسئله را تشدید میکند؛ این نامه از جنس دعوت به تفکر است و دقت؛ و کسانی که قرار است آن را جهانی کنند باید از همین جنس باشند؛ چنانکه در همفکریهای گذشته ذکر شده بود، بنیه مطالعاتی قوی برای پیش رفتن در این موضوع مورد نیاز است و اگر سعی نکنیم مطالعاتمان را عمیق کنیم، به زودی دچار رکود خواهیم شد. در کتاب قرارگاه های فرهنگی که شرح یکی از بیانات امام خامنه ای(در تاریخ 2اردی بهشت 92) است، کلید واژه ای را مشاهده میکنیم با این عنوان "نفس های عمیق"!

کسی که قرار است مدت طولانی در زیرآب فعالیت هایی انجام دهد، لازم است نفس هایش را عمیق کند وگرنه خیلی زود کم می آورد. مطالعه کتاب و تقویت بنیه فکری، یکی از موارد همین نفس عمیق است که باعث میشه بتوانیم برنامه ریزی بلند مدتی برای کارها داشته باشیم و در میانه راه، با بحران برنامه و تکلیف مواجه نشویم.

3- جنس بشر عادی و غیرتکلیف گرا چنین است؛ به این معنا که اگر بنا باشد ما تغییری در خودمان ایجاد نکنیم، فشاری بر نفس مان نیاوریم، به طور عادی این اتفاق رخ خواهد داد؛ تنها راه پیشگیری از آن هم مبارزه با آن بخش از نفس است که عادت به این امر دارد.

در موضوع ارزیابی کارهایی که تا به حال انجام داده ایم، مواردی قابل ذکر است که تصور میکنم بهتر است در یک مطلب مجزا درباره آن ها گفته شود؛ سرتیترهای این اصلاحات مورد نیاز به این شرح است:

نیاز به بهبود کیفیت محتواهای تولید شده(به خصوص در بخش پوستر)

مشخص نبودن مخاطب برخی تولیدات(فاقد هدفگذاری برای مخاطبین خاص)

کم بودن تعداد انتشارهای تعاملی(ایجاد ارتباط دو طرفه با مخاطب)

اما بهتر است قدری زودتر وارد فضای برنامه ریزی دقیق تر برای آینده کار شویم.

پ) چه باید کرد؟

اگر بخواهیم قدری دقیقتر و هدفمندتر به مسئله نگاه کنیم، بهتر است به نحوی سیستمی به آن نگاه کنیم؛ به این معنی که ببینیم این نامه در این برهه زمانی(زمان نه از نظر تقویم بلکه از نظر رویدادها)، چه نسبتی با گفتمان اصلی انقلاب اسلامی و مشخصاً نگاه امام خامنه ای دارد و در چه بخشی از منظومه فکری ایشان قرار میگیرد؟

وقتی قدری در بیانات معظم له تدقیق بیشتری کنیم و با تأمل درباره نامه ی ایشان به جوانان اروپا و امریکای شمالی، به دنبال محور اصلی این نامه و آن چه نسبتی که با گفتمان انقلاب برقرار میکند داشته باشیم، متوجه این مسئله می شویم که آنچه وجه تفاوت اصلی این نامه و دعوت با سایر دعوت های مشابه است، یک مسئله مهم و اساسی است که انقلاب اسلامی هم به شدت با آن درگیر است؛ این مسئله، به تعبیری "انحصار رسانه ای" غرب است!

"سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد."

"تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود."

"تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد."

"در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است"

و همین طور جملاتی با همین محوریت ادامه دارد:

"چرا [...]از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟"

"پرسش و کاوش کنید."

"در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید."

"اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند."

"اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید."

"آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟"

و این محور آنقدر پررنگ میشود که در قابل یکی از پرسشهای اصلی نامه صراحتاً هم مطرح می شود:

"آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟"

"اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند."

همانطور که در سطرهای بالا اشاره شد، به نظر می رسد با توجه به تأکیدات مکرری که ذکر شد و همچنین با توجه به برخی دیگر منویات معظم له، اصلی ترین محوری که در این نامه پیش روی ما قرار گرفته است، "انحصار رسانه ای" غرب است؛

این مسئله زمانی بهتر برای مان مشخص می شود که علاوه بر جنبه ایجابی و تهاجمی که نسبت به غرب در آن دیده می شود، آن بخش از ماجرا که به جنبه های سلبی درونی کشور مرتبط می شود را هم اضافه کنیم:

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی های مختلفی، به مسئله ضعف قدرت رسانه ای جبهه خودی به انحاء مختلفی اشاره کردند؛ گاه به عنوان یکی از اصلی ترین محورهایی که ما نسبت به غرب دچار عقب ماندگی هستیم مطرح شده اند؛ چنانکه ایشان اشاره کردند ما در عرصه های مختلفی عقب ماندگی های دوران گذشته را جبران کردیم در این مدت کوتاه انقلاب اما از نظر تبلیغات و رسانه، هنوز فاصله ی زیادی با غرب داریم(*)

در واقع این نامه و به طور کلی این محور، به نوعی رفع این نقص جبهه خودی هم محسوب می شود؛ به این شکل که در آن عرصه ای که ما دچار ضعف هستیم- یعنی رسانه- اصل مسئله را حذف کنیم و سعی کنیم به جای آنکه به دنبال یک قدرت رسانه ای در حد و قواره آنچه در غرب وجود دارد باشیم، اصالت همان رسانه غرب را خدشه دار کرده و اصل رسانه را از معادلات حتی الامکان خارج کنیم و مخاطب را بی واسطه ی هر رسانه ای، با حقیقت مواجه کنیم!

لذا آنچه در برنامه ریزی های اقدامات آینده باید در نظر داشته باشیم و طبق آن عملیات هایی را ترتیب بدهیم، می بایست ناظر به این محور اصلی و اساسی باشد؛ توجه داشته باشید این موضوع به عنوان محور اصلی معرفی شده است، و نه به عنوان یک پروژه عملیاتی و تفاوت های این دو مسئله مشخص است.

به عنوان یک جمع بندی کوتاه، باید "شکستن انحصار رسانه ای" غرب را به عنوان اصلی ترین محور کارهای پیش رو ذکر کرد!

خوشحال خواهم شد اگر نظرات تان را در این باره درمیان بگذارید.

--------------------------------

*متن دقیق بیانات را پیدا نکردم؛ فقط در خاطرم هست که قبلاً در مطالعاتی که داشته ام، این موارد را دیده ام؛ به همین دلیل نقل به مضمون آورده ام؛ اگر متن و کلیدواژه اصلی در ذهن تان دارید ممنون می شوم برایم بنویسید.