در نظر داریم سخنان استاد را در دو نوبت نمایش دهیم. آنچه در ادامه میخوانید بخش اول سخنان ایشان است.


نباید اجازه داد تا تروریست‌های مزدور خود را به عنوان نماد اسلام معرفی کنند، اسلام را باید از طریق منابع اصیلش شناخت.
به گزارش مشرق، محمدحسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام در جمع دانشجویان و طلاب شهرستان بابل در بنیاد علمی فرهنگی حیات با اشاره به نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا عنوان کرد:‌ نامه‌ای که از بای بسمه الله تا تای تمت جای تحلیل و بررسی دارد!
خوب می‌دانید که در پی جنایاتی که گروه‌های تکفیری به نام اسلام و پیامبر اسلام انجام دادند یک جو بسیار تحریک آمیز علیه اسلام در سطح جهانی پدید آمده است که حتی باعث شده به مسجد مسلمانان تعرض بشود. در این زمان ابتکاری توسط رهبر معظم انقلاب صورت گرفت که از ابعاد گوناگون درخور توجه و تحلیل است هم از لحاظ محتوی شناسی هم مخاطب شناسی و هم نحوه ارسال نامه جای صحبت‌های بسیاری دارد.
نامه‌ای که در آن به نکات ریزی توجه می‌شود با بسمه الله شروع می‌شود ولی بدون سلام است چون مخاطب، مخاطب خاصی است بدون والسلام و علیکم است که همه معنایی خاص دارد . *دعوتی علمی از جنس استدلال‌های تجربی غرب
ایشان در این نامه جوانان را به دور از هر گونه تعصب و القاء نظرات شخصی به یک تحلیل علمی دعوت کردند زیرا محیط‌های غربی بنا را گذاشته‌اند به آزمایش و تجربه در واقع سند حرف اول را می‌زند و این که مثلاً خداوند یا پیامبر اسلام(ص) فرمودند یا سند‌های روایی( ارزش‌های اخلاقی) زیاد ملاک نیست در واقع از همان روشی که خود آنها به علم دسترسی دارند، وارد شدند.
تحریک احساسات و رعب وحشت و نفرت از اسلام و بهره گیری از آن سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد.
این قسمت از نامه به حوادث تاریخی اشاره دارد چند نمونه را که مجال آن در نامه نبود ذکر می‌کنم.
غرب (دنیای مسیحیت) که عمدتاً در غرب جلوه‌گر شده است از وقتی که با اسلام مواجه شده است احساس ضعف و حقارت کرده است، اول بار از طریق مرزهای روم شرقی (سوریه و ترکیه امروزی) به طوری که در دوران خلیفه اول تا روم و در دوران خلیفه دوم لیبی و حتی تا مصر مسلمانان پیش رفتند به شکلی که روزانه مسیحیان به سرعت مسلمان می‌شدند و آنها از جهات گوناگون (سیاسی- نظامی و مذهبی) دچار شکست شدند. زیرا اسلام همراه با ندا دادن تعالیم برابری و برادری مورد اقبال مسیحیان قرار گرفت، البته این هم اسلام ناب نبود ولی تا این حد گسترش یافت.
در سال 80 هجری زمان خلافت عبدالملک مروان و امامت امام سجاد(ع) فردی به نام یوحنای دمشقی که مسیحی متعصب بود از گسترش اسلام به وحشت افتاد به طوری که شروع کرد به نوشتن بدون امضا متونی علیه اسلام (به اصطلاح امروز اسلام هراسی) در واقع اسلام هراسی چیز جدیدی نیست ، قدمتش به 1400 سال پیش می‌رسد به طوری که اسلام زشت جلوه کند و مسیحیان مسلمان نشوند، اتفاقاً موج این کار یوحنا دمشقی به حدی بود که دیگر مسیحیان هم به این کار مبادرت کردند ولی نتیجه عکس آن شد به طوری که اسلام چندی بعد تا قلب اروپا و اندلس(اسپانیا) رفت و حتی پرتغال را هم فتح کردند و در امامت امام باقر(ع) تا بخشی از پاریس پیش رفتند.
این وحشت کشیشان مسیحی تا این جا محدود نشد به طوری که دختر و پسر مسیحی را تحریک می‌کردند که به ساحت پیامبر اسلام در جلو مسجد مسلمانان ناسزا بگویند به شکلی که اگر کشته شدند ما بهشت را برای شما تضمین میکنیم.یک نمونه توهین داوطلب شدن دختری بود در کشور اسپانیا که به ساحت پیامبر جسارت کرد البته که باعث رنجش خاطر مسلمانان شد ولی ابتدا به خاطر جلوگیری از ایجاد فتنه تمام تلاش‌ها شد که به او القا شود کسی دیگری منظور او بوده ولی او قبول نکرد حتی در دادگاه هم به زبان توهین مبادرت ورزید که چاره‌ای جز اعدام او نبود. لذا در تشییع جنازه او فتنه بزرگی بلند شد به طوری که بعد از او پشت سرهم پسرها و دخترها به این کار پرداختند.
این نکات در واقع در مورد سابقه طولانی ایجاد رعب و وحشت از اسلام در میان مردم بوده است. مطالب انتقادی در غرب جای تحسین دارد ولی سوال بنده این است که چرا وجدان غرب با تأخیر چند ده ساله بیدار می‌شود؟
البته منظور رهبر معظم انقلاب این است که این هم جزو سیاست‌های آنها است چرا در مورد جنایات آمریکا در عراق و افغانستان کسی چیزی نمی‌گوید؟ چرا وقتی به کسی که هواپیمای مسافربری ایران را نابود کرد به او مدال افتخار دادند، کسی چیزی نگفت؟ در مورد خانمی که در سال 88 کشته شد از جانب خودشان مانور دادند ولی روی شیعه‌ای که قلب او توسط تکفیری دریده شد، کسی چیزی نگفت؟
انگار رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌خواهند بگویند در این تأخیر هم سوء نیتی وجود دارد. البته ایشان جوانان را از بقیه جدا کردند چون روح حاکم را در سردمداران این چنین دیدند ولی جوانان آینده سازان کشورها هستند تا دیگر مثل گذشتگان عمل نکنند.
*شناخت بی واسطه از دین اسلام (پایان بخش اول)استاد رجبی